هذیانهای شبانه ((این سروده ادای دِین و احترامی است رمانتیک سیاه سرایان دهه ی چهل خورشیدی و مقابله ای است در رَد نظر آن بزرگی که بر جسد شعر رمانتیک نماز میت خواند)) پُر شده از باده ی شب کاسه ی ماه سپید شربتِ دیوانگی بَر جانِ من می ریخت ماه وَه چه تاثیر عجیبی بَر تَن و جانم گذاشت یک زمان بد حالم و یک آنِ دیگر رو به راه مثل خفاشم که با شبها تَنَش پیوند خورد چادر ِ تاریک بَر تن کرد و او پرواز کرد راهبِ هر کُنجِ تاریک و سیاه و کور شد شهوتِ شب پَر زدن را با چاپ سروده ام به نام (( دردواره )) در نشریه ی طلوع
چاپ سروده ام ((هذیانهای شبانه)) در نشریه ی طلوع 1399/6/6
ی ,بَر ,سیاه ,رمانتیک ,شب ,یک ,هذیانهای شبانه ,تَنَش پیوند ,پیوند خورد ,شبها تَنَش ,که با
درباره این سایت